یک هفته بدون تلفن هوشمند؟ ممکن نیست!
نوشته مرضیه فلاح • 01 ارديبهشت 1392
دنیای جالبی داریم، اینطور نیست؟ روزگاری هر خانه فقط یک تلفن داشت و وقتی که این تلفن زنگ میزد، بچههای خانه امیدوار بودند که پدر و مادر اجازه دهند مدتی با تلفن صبحت کنند. اگر صدای زنگ تلفن نصفهشب بلند میشد، دوتا معنی داشت: یا اتفاق بدی افتاده یا اینکه دوست یکی از بچهها بیموقع زنگ زده. خیلی زود همه چیز عوض شد و در هر خانهای چند تلفن جای گرفت و به این ترتیب نوع ارتباطاتمان کمی تغییر یافت. این وضعیت تا زمان معرفی موبایل، که روش ارتباطات ما را بهطرز قابل ملاحظهای تغییر داده و زندگیمان را اساسا دگرگون کرد، ادامه داشت.
حالا هر طرف که نگاه کنیم مردم را با تلفنهای هوشمندشان میبینیم. از میانسالانی که در دوره تلفنهای ثابت به دنیا آمده و بزرگ شدند گرفته تا هر کس دیگری که دوروبرمان هست، همه یک تلفنهوشمند در جیب یا کیفشان دارند. تلفنهای هوشمند برای خیلی از مردم فقط یک وسیله نیست بلکه بخشی از زندگی به حساب میآید و بدون آن ادامه زندگی ممکن نیست.
برای خیلی از ما چنین سناریویی غیرممکن و حتی غیرقابل فهم است. هرروز صبح اولین کاری که ممکن است بعد از بیدار شدن انجام دهیم این است که تلفنهوشمندمان را چک کنیم که مبادا ایمیل مهمی را از دست داده باشیم. بعد از آن هم گاهی سری به اخبار میزنیم تا ببینم چه اتفاقاتی در جهان به وقوع پیوسته است. تمام طول روز هرجا که هستیم تلفنمان همراهمان است و میتوانیم پیامکوتاه بفرستیم، وقتی از کامپیوترم دوریم ایمیلمان را چک کنیم و هرگاه لازم باشد وبگردی کنیم و خب البته گهگاه برای تماس تلفنی هم از آن استفاده میکنیم.
با وجود همه این فعالیتها از طریق تلفن هوشمند ممکن است این سوال در ذهنمان ایجاد شود که چطور میتوانیم فقط یک هفته از این وسیله دور باشیم. اصلا با نبود تلفن هوشمند در این مدت، اوضاع بهتر میشود یا بدتر؟
دان ریزینگر، یکی از نویسندگان وبلاگ Slashgear در این رابطه میگوید: پس از مدتی فکرکردن تصمیم گرفتم ببینیم ممکن است بتوانم یک هفته بدون تلفن هوشمند سر کنم یا نه. پس بقیه روز و کمی از فردای آن روز را بدون تلفنهوشمند گذراندم. خیلی نگذشته بود که دلم خواست دوباره تلفنم را توی دستم بگیرم و همه چیز را چک کنم. طولی هم نکشید که حس کردم دچار حالتی شدم که میتوان آن را “کمبود تکنولوژی” نامید؛ عکسالعمل مغزم به نبود چیزی که بینهایت به آن وابسته بودم.
پس پیش از اینکه خیلی دیر شود دوباره تلفنهوشمندم را در دستم گرفتم، شاید من ضعیف هستم یا اینکه کنترل خوبی روی خودم ندارم. در هر دو صورت، دریافتم که زندگی بدون تلفنهوشمند برای من گزینه خوبی نیست.
حالا سوال بعدی این است که چنین عادت و اعتیادی اصولا خوب است یا بد؟ ما با تلفنهوشمندمان کارهای مثبت زیادی انجام میدهیم اما اینکه مدام این وسیله را دستمان میگیریم و نمیتوانیم کنار بگذاریمش اوضاع را وخیم میکند.
پس پاسخ این سوال را به عهده شما میگذاریم: شما میتوانید یک هفته بدون تلفنهوشمند سر کنید؟ آیا گفتنش از انجامش راحتتر است؟ زود جواب ندهید و بگویید خیلی راحت است، چون اینطور نخواهد بود.
برای چالش آماده باشید!
Reza
مطلب جالبی بود
برای من این قضیه کنار گذاشتن اسمارت فون راحت بود. چون اینکه همیشه همراهت باشه هم استرس میاره. دوس ندارم بیرون ساعت کاری در مورد کار فکر کنم، به همین خاطر طوری برنامه ریزی کردم که ساعات خاصی مثلا ایمیل هام رو چک کنم و… بقیه ساعات آزاد و بدون دغدغه..
نیما
من دو هفته ست که گوشیم رو دزدیدن ولی راحت دارم به زندگیم ادامه میدم! اصلن موافق این مطلب نیستم که “یک هفته بدون تلفن هوشمند؟ ممکن نیست!”
سعید
خوشختانه یا بدبختانه من n97 دارم که زنگ زدن و اس ام اس هم باهاش عذابه! چه برسه به بقیه کارهای یه تلفن هوشمند!! البته تا حالا نیاز جدی هم به یه تلفن هوشمند احساس نکردم. تا قبل از بسته شدن vpn که بیشتر کارهامو با تبلت انجام میدادم و شاید روزی یه بار به لپتاپ سر میزدم. ولی بعد از بسته شدن اون آیپد تا میزان زیادی بلا استفاده شد. چون حتی برای چک کردن ایمیل هم دیگه این روز ها به فیلترشکن نیازه!!!!
الآن در یک بازگشت به یکی دو سال پیش بیشتر به لپتاپم وابستم. البته نه حود لپ تاپ. بیشتر اینترنت! ببین؛ اینترنتاااا!!
بدون اسمارت فوت
من که هنوز اسمارت فون ندارم…ولی زندگی بدون اسمارت فون غیر ممکن نیست…البته در محل کار و منزل به اینترنت دسترسی دارم و کمبودش رو در ک میکنم…اما بوده مواقعی که به مسافرت رفتم و هیچ اینترنتی هم در دسترس نبوده و اتفاقا بیشتر باعث آرامش بوده و فرصت بوده تا به چیزهای واقعی تر در زندگی فکر کنم یا اینکه در همون لحظه و جایی که هستم حضور داشته باشم و ازش لذت ببرم…تکنولوژی خیلی کارها رو برای آدمها راحت میکنه مخصوصا دسترسی به انبوه اطلاعات اما سوال اساسی تر اینه که آیا اصلا احتیاج داریم دائم خودمون رو در معرض بمباران اطلاعات قرار بدیم؟ … برای همینه که استفاده بیش از اندازه از هر تکنولوژی آدم رو به دردسر میندازه مثل همین وبلاگر مورد اشاره
farshid
واسه من یک روز هم سخته خیلی به گوشیم وابسته هستم به طوری که دیگه زیاد با لب تاپ کار نمیکنم
روزی 2-3 بار هم گوشیم رو باید بزنم تو شارژ !!!
Martik
عمو جون من 17 ماه رفتم سربازی و بدون اسمارت فون تونستم به زندگیم ادهمه بدم!
sma
سلام من گوشیم اندروید بود خیلیم بهش وابسته بودم ولی گوشیم رو با داداشم عوض کردم n86 داداشم رو گرفتم الان خودم راحت شم که هر روز دنبال نرم افزار اینا نمیرم.
تارا
آرا واقعا سخته… من یک هفتس گوشیمو دزدیدن واقعا این یه عقته واسم یه سال گذشته !!!
محمد
خوشبختانه چون آنچنان با تلفن هوشمند سر و کار نداشتم و الان هم ندارم فکر می کنم که بتونم بدون این ها هم زندگی کنم؛ هر چند که چند روزی هست که دارم با یک تبلت سر و کله می زنم!